انجمنی

ساخت وبلاگ
 

ایمان به سنگ
که سنگم
ایمان به درد

که از بس خورده ام من عین دردم

 

 

انتشار: شعر نو -

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : شعر, , نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 635 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 16:46

مسلمین به هوش باشند!

دیوار مسجد الاقصی فروریخت


 دیوار حائل در باب مغاربه در قدس اشغالی امروز به دلیل حفاریهای رژیم صهیونیستی بر روی منازل فلسطینی ها فرو ریخت.

ا ین روزها اخبار از گوشه و کنار جهان به خصوص جهان اسلام خبر از وقوع اتفاقتی میدهند که نشان دهنده حرکت های خزنده و ضداسلامی جدیدی است.

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : تاریخ, سیاسی, دینی, نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 602 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1392 ساعت: 22:30

روز شنبه مورخ 3 اسفند 92، ظهر بود که مسیرم به حرم شاهچراغ(ع) افتاد. رفتم تا نماز ظهر را آن جا بخوانم. 

بعد از نماز در خلوت خودم در صحن پشتی ضریح (بالاسر) نشسته بودم و در فکر رفتم. در افکار خویش مشغول بودم که ناگاه سخن مردی میانسال مرا به خود آورد که می گفت: این جوریشو دیگه ندیده بودیم.

هر کس به طریقی به عبادت بنشیند
تا ذات طریقت به عبادت بشناسد


انتشار: شعر نو -


روز شنبه مورخ 3 اسفند 92، ظهر بود که مسیرم به حرم شاهچراغ(ع) افتاد. رفتم تا نماز ظهر را آن جا بخوانم. 

بعد از نماز در خلوت خودم در صحن پشتی ضریح (بالاسر) نشسته بودم و در فکر رفتم. در افکار خویش مشغول بودم که ناگاه سخن مردی میانسال مرا به خود آورد که می گفت: این جوریشو دیگه ندیده بودیم.

ابتدا گمان کردم که افکارم از دایره ذهن بیرون جسته و ایشان را تعجب برانگیخته است. اما مرد میانسال که تسبیح به دست با موهای جو گندمی و ریش از ته تراشیده در حال درآوردن کتش بود با پوزخندی دوباره همان جمله را تکرار کرد. نگاهش را که پیمودم متوجه مردی روستایی شدم که ساک ورزشی آبی رنگی را کنارش گذاشته بود و در حال خواندن نماز بود. اولش درست متوجه نشدم اما خیلی زود وقتی وقتی به رکوع رفت منظور مرد میانسال بغلیم را متوجه شدم.

مرد روستایی میانسال نمازش را آن چنان با عجله می خواند که هیچ کدام از ارکان و ترتیب نماز را رعایت نمی کرد. رکوعش در حد دست گذاشتن روی رانهایش بود. و سجده اش سرش نرسیده به مهر بدون این که حتی پاهایش را به درستی خم کند بر میداشت و هنور کمر راست نکرده دوباره همان. در بین نماز سرش را به هر سوی می چرخاند.

مرد میانسال کنار دستی ام گفت: آخر من نفهمیدم کجایش نماز بود کجا رکوعو کجا سجود.

در آن لحظه به یاد چیز خواصی افتادم. وقتی سر کلاس دینی می خواندیم که در نماز باید به گونه ای بایستی و قیامو رکوع و سجود را انجام بدهی که بگویند این دارد نماز می خواند. و من همیشه فکر می کردم مگر می شود که چنین نباشد.

در همین اوهام بودم که این اشعار جاری شد:

هر کس به طریقی به عبادت بنشیند
تا ذات طریقت به عبادت بشناسد
آن کس که طریقت به حقیقت بشناسد
در امر عبادت به حقیقت بنشیند
چون حق عبادت به حقیقت به در آرد
با ذات حقیقت به پیوند درآید
پس کل جهان زیر درآرد به نگاهی
دیگر کس و ناکس بشناسد به نگاهی
چون در نگهش نورز انوارخداییست
عالم شودش زیر ز الطاف الهیست


حرم شاهچراغ 3 اسفند92

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 624 تاريخ : دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت: 18:12

پیشوا آن چنان مورد وثوق و اعتماد بود که حتی نماینده وقت مجلس شورای ملی کازرون جزئی ترین مسایل را با وی مطرح می نمود و از ایشان کمک می خواست. طرح مسئله کاپیتالاسیون در مجلس از طریق طباطبایی -نماینده وقت کازرون در مجلس شورای ملی- به پیشوا گزارش می گردد و ایشان نیز سریعاً این خبر را به امام خمینی می رساند؛ امام خمینی نیز سریعاً عکس العمل نشان می دهد که این امر موجب تبعید ایشان از ایران گردید.

حاج علی اسدزاده در حال سخنرانی در میدان شهدای کازرون(روبروی درب اصلی مسجدنو (شهدای فعلی) - مرحوم حاج محمد معنویان نیز در زیر پای ایشان قابل مشاهده است.

انتشار: وِیژه نامه شهدای انقلاب اسلامی بهمن 92 - کازرون خبر -


شهرسبز سلمان فارسی، با داشتن سابقه ای بیش از 2500 سال، از دیرباز به عنوان شهری مقاوم و غیور و آزاده در تاریخ ایران جاودان بوده و خواهد ماند.

همچنین است افتخار این که روزبه بزرگ ایران، سلمان فارسی، از این دیار بود. کسی که در اوج آزادگی اسلام را اختیار نمود و در کنار رسول خاتم و جانشین بر حقش امیرالمومنین علی، ماند تا فرشته مرگ جانش را ستاند.
کازرون در تاریخ معاصر ایران از شهرهایی بوده که عزت و آزادگی و غیرت را از خود نشان داده است.
 از ایستادگی در مقابل نیروهای انگلیسی با فتوای مرجع عالیقدر آیت ا... سید عبدالحسین لاری و به فرماندهی رئیسعلی دلواری و سپس فرماندهی ناصر دیوان کازرونی تا ایستادگی در مقابل قانون کشف حجاب رضاخانی.
با سقوط رضاخان، کازرون نیز همپای سایر مردم ایران دریچه آزادی را به روی خویش باز دید و با تشکیل احزاب ملی، به نهضت ملی ایران پیوست و تا آخرین روز به دفاع از دولت ملی مصدق پرداخت تا در تاریخ ثبت گردد که مردم کازرون تا آخرین لحظه به نهضت ملی خویش پایبند بودند.
با سقوط مصدق، حرکت خزنده و آرام نیروهای مبارز و انقلابی متدین، به شکل جلسات سیرمطالعاتی در مساجد ادامه یافت تا انجمن امور دینی تاسیس شد و این نیروهای متدین، تحت پوشش این انجمن سازماندهی جدیدی را برای فعالیت های خویش بوجود آورند.
با رحلت آیت ا... بروجردی، مردم کازرون برای پیدا کردن مرجع تقلید خود دست به کار شدند. حضور علمای بزرگی چون سید احمد پیشوا، و سایرین در کازرون، نعمتی بود برای جویندگان حقیقت، تا با اعتمادی که به علمای دیار خود داشتند، کم کم به سوی تقلید از مرجع جوان زمان، آیت ا... العظمی امام خمینی،  گرایش پیدا کنند.
پیشوا، رئیس العلمای کازرون، که از علمای مورد اعتماد و بزرگ کازرون به شمار می رفت، از شاگردان بارز امام خمینی بود که از همان آغازین روزهای نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی با امام خمینی بیعت نمود و مردم کازرون را به تبیعیت از ولی فقیه زمان ترغیب مینمود.  
پیشوا آن چنان مورد وثوق و اعتماد بود که حتی نماینده وقت مجلس شورای ملی کازرون جزئی ترین مسایل را با وی مطرح می نمود و از ایشان کمک می خواست. طرح مسئله کاپیتالاسیون در مجلس از طریق طباطبایی -نماینده وقت کازرون در مجلس شورای ملی- به پیشوا گزارش می گردد و ایشان نیز سریعاً این خبر را به امام خمینی می رساند؛ امام خمینی نیز سریعاً عکس العمل نشان می دهد که این امر موجب تبعید ایشان از ایران گردید.
15 خرداد 42، به محض انتشار خبر دستگیری امام خمینی و زندانی شدن شان، آیت ا... پیشوا برای حضور در جلسات حمایتی از امام خمینی راهی قم شد و مردم کازرون به تبع از ایشان بدون هیچ سازماندهی و عدم داشتن رهبری، خود بازار را تعطیل نموده و به صورت خودجوش به تحصن در امامزاده سید محمد نوربخش نمودند که با دخالت نیروهای شهربانی در وسط روز و مجروح شدن تنی چند، مردم متفرق شدند. کازرونیان در طول مدت زندانی بودن امام نیز به انواع مختلف به حمایت از نهضت امام خمینی می پرداختند. در همین ایام حضور مهندس رجبعلی طاهری و برگزاری جلسات بصیرتی در مساجد به خصوص مسجد حسینی برای عامه مردم و به خصوص اعضای انجمن امور دینی در درک صحیح مسئله بسیار کمک کرد.
ورود شهید حجت الاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو(دهقان) که از شاگردان امام خمینی به شمار می رود و حکم نمایندگی امام خمینی را در امور حسبیه و شرعیه داشت فصلی نو را در مبارزات مردم کازرون گشود.
با ورود شهید دانشجو به عنوان امام جماعت مسجد حسینی(امام حسین فعلی) و ظهور جوانی به نام غلامرضا باقری نژاد، مبارزات شکل و شیوه ای جدید یافت. این بار مبارزه به به صورت جلسات سیرمطالعاتی و تفهیمی و عقیدتی در گستره شهرستان های کازرون و نورآباد ممسنی دنبال می شد.
باقری نژاد که تمام وجودش را وقف مبارزه کرده بود در شهریور ماه 50 «در  آتشی که برفروخت سوخت».
شهادت مشکوک غلامرضا باقری نژاد نه تنها باعث سردی شاگردان و دوستانش نشد، بلکه آنان را روشنتر نمود که در این راه شهادت هم هست.
تبعید شهید محراب آیت ا... مدنی به نورآباد ممسنی که از حوزه های فعالیتی مبارزان کازرونی به شمار میرفت، حال و هوا جدیدی به انقلابیون مسلمان داد و حضور و جلسات مداوم با آن شهید در طول کمتر از یک سال تبعید آیت ا... مدنی، شور و هیجان و نشاط دیگری را به جوانان انقلابی کازرون و شهرهای اطراف و حتی شیراز بوجود آورد.
پایان تبعید شهید مدنی از ممسنی، سال های منتهی به انقلاب بود. جوانانی که در طول یک سال، از منبع روحانی و معنوی شهید مدنی تغذیه شده بودند، حالا بر  سرعت حرکت های انقلابی خود می افزودند. حضور شهید دانشجو به عنوان پدر معنوی انقلاب در کازرون، آنان را دل گرم تر می ساخت.
مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی در خرداد 56، آغاز حرکت های انقلابیِ خواص انقلابی بود. مراسم ختم دکتر علی شریعتی در مسجد نو شیراز به همت گروه مهندس طاهری و آیت ا... پیشوا و حضور نیروهای انقلابی کازرون، نوید روزهای جدیدی را می داد که باید منتظرش می بودند.
حضور آیت ا... ایمانی و آیت ا... بنیادی به عنوان سخنرانان انقلابی در کازرون شور بیشتری را به انقلابیون می داند.
اما نقطه عطف انقلاب، شهادت مشکوک آیت ا... العظمی حاج سید مصطفی خمینی بود. مسئله ای که خود امام آن را از الطاف خفیه الهی می داند.
زمانی که خبر شهادت حاج آقا مصطفی به کازرون رسید، جلسه ای در منزل مرحوم حاج محمد معنویان-از بازاریان معتمد که همواره در طول سالیان به اشکال مختلف به حمایت از انقلابیون می پرداخت-تشکیل می شود.
شهید دانشجو که آن شب تازه از سفر برگشته بود، سریعاً با نیروهای انقلابی تماس می گیرد و وقتی در جریان امر قرار می گیرد، خود به عنوان صاحب عزا در مراسم ختم حاج آقا مصطفی شرکت می کند و مسئولیت آن را می پذیرد.
چهل روز بعد، مراسم اربعین حاج آقا مصطفی با همکاری آیت ا... ایمانی و شهید دانشجو و حضور پر شور مردم در مسجد نو(شهدای فعلی) برگزار گردید.
مراسم چهلم حاج آقا مصطفی، در قم به درگیری و شهادت عده ای منجر می گردد. چهلم شهدای قم در تبریز به درگیری می انجامد و عده ای در قم و تبریز به خاک و خون کشیده می شوند. در چهلم شهدای قم و تبریز، جهرم نیز شهدایی را تقدیم می نماید. اردیبهشت 57، مراسم شهدای شهرهای مختلف از جمله جهرم در کازرون با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی انصاری به راهپیمایی باشکوهی علیه رژیم مبدل میگردد. این راهپیمایی به خیابان های اطراف کشیده می شود. در همین اثنا، گلوله ای شلیک می شود و سینه منصور محسن پور را که در جلو راهپیمایان قرار داشت می شکافد. محسن پور غرقه در خون بر آسفالت خیابان به رقص خون می نشیند. یاران پیکرش را بر روی دربی که توسط درب سازی درون آن خیابان ساخته شده بود، قرار داده و به سمت امام زاده سید محمد نوربخش حرکت می کنند. شهید دانشجو، بر پیکر محسن پور نماز میخواند و پس از تدفین، سخنرانی پر شوری را ایراد می نماید.  
و این آغازی است بر شعله های انقلابی مردم کازرون، تا کازرون را در کنار10 شهر دیگر من جمله شیراز و جهرم به عنوان یکی از یازده شهری شود که رژیم طاغوت آن را حکومت نظامی  اعلام می کند...

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 690 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 21:50

آیت ا... محلاتی، از علما و بزرگان فارس است که جایگاه اجتهاد وی مسلم بود.


انتشار: وِیژه نامه شهدای انقلاب اسلامی شهرسبز بهمن 92 -


آیت ا... محلاتی، از علما و بزرگان فارس است که جایگاه اجتهاد وی مسلم بود.

آن عالم فرزانه، که خود از اساتید مسلم و مبرز حوزه های علمیه بود، پس از تحصیل در قم و نجف وارد فارس شد و در شیراز سکنی گرفت.
با شروع نهضت امام خمینی، هر جایی که می شد به حمایت علنی و رسمی از نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی و اعلام مرجعیت امام خمینی می پرداخت.
در قضیه 15 خرداد 42، وی در کنار سایر علمای بزرگ فارس همچون آیت ا... سید عبدالحسین دستغیب و آیت ا... ملک حسینی طی تلگراف هایی آزادی امام خمینی از زندان را خواستار شدند.
با تبعید حضرت امام خمینی به ترکیه و سپس نجف، وی در کنار سایر علما، فعالیت های مبارزاتی خود را ادامه داد.
از جمله فعالیت های بسیار شاخصی که از سوی علمای فارس صورت گرفت، مراسمی بود که برای بزرگداشت شخصیت مرجع گرانقدر شیعه آیت ا... حکیم، در مسجد نو(شهدای فعلی )شیراز  برگزار شد. این مراسم که با حضور علما، بزرگان و آحاد مردم فارس به خصوص مردم شیراز برگزار گردید، پس از سخنرانی بسیار زیبا و مستدل آیت ا... پیشوا در بیان جایگاه و شخصیت امام خمینی و همچنین اعلام مرجعیت امام خمینی، طی بیانیه ای که از سوی علمای بزرگ فارس تنظیم و امضا گردید، برای اولین بار مرجعیت امام خمینی به شکلی رسمی و علنی از سوی علمای فارس مورد تایید قرار گرفت و از همه خواسته شد تا از امام خمینی تقلید نمایند. از جمله تنظیم کنندگان و امضاکنندگان نامه، که نقش بسیار مهمی در این میان داشت، آیت ا... محلاتی بود.
آیت ا... سید علی اصغر دستغیب در مورد ایشان می فرمایند:: برخی می‌گفتند آیت‌الله محلاتی نباید از نجف باز می‌گشت و تعابیری مانند نهنگ در آب حوض را بیان می‌کردند اما بازگشت به شیراز و توفیقاتی که نصیب ایشان شد از نظر مسائل اجتماعی نشان داد که این انتخاب درست بوده و این الگویی برای علما است که هیچ‌گاه وظیفه تعلیم و هدایت عامه مردم را فراموش نکنند.

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 624 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 21:43

درد عجیبی دارم

انگار مرده بودم



انتشار: شعرنو -



درد عجیبی دارم
انگار مرده بودم
در واپسین نگاهم
آن یار دیدم اما
با رعد رفت و پایان
اما نیافت یادش
در چرخش زمانه
بر پشت گرد گردون
یادش نشست بر جان
مژگان به اشک چشمم
تر کرد و رفتم از یاد
یادش بخیر از یار
آن یار بید مجنون
در بیشه ضلالت

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 619 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 21:8

چه آن کودک باشی و نیاز به هم بازی. چه پیرمرد باشی و نیاز به تکیه گاه. چه جوان باشی و نیاز به همسر و ... می بینی. خدا همه را برای هم ساخته است.

انتشار: داستانک -



هنوز جوان ننشسته بود که پیرمردی از پشت دست هایش را بر شانه های جوان تکیه داد و نشست.
جوان او را نگریست تا شاید او را به خاطر آورد. سلام گرم پیرمرد آشنا بود. لبخندی بر چهره که او را زیر آن ریش تمام سفید بلندش زیباتر می نمود.
-جوان چرا متحیری؟
-هیچ.
- حرفت را بزن. تا جواب بگیری. تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد
-از این حرکت شما تعجب کردم. که این گونه بر من تکیه کردی.
پیرمرد دستانش را دراز کرد و کودکی را به جوان نشان داد.
-ببین. آن کودک چرا از کول آن مرد بالا می رود. مگر آن مرد را می شناسد.
جوان به خاطر اورد که 10 سال پیش، وقتی کودکی خردسال بود، در همین مسجد، چقدر با این مرد شوخی و بازی می کرد.
و تازه یادش امد که کو به کو نمی رسه اما ادم به آدم می رسد.
پس لبخند گرمش را هدیه پیرمرد داد. عذرخواهی کرد و دستان پیرمرد را بوسید.
پیرمرد گفت: جوان. انسان ها به هم محتاجند. چه آن کودک باشی و نیاز به هم بازی. چه پیرمرد باشی و نیاز به تکیه گاه. چه جوان باشی و نیاز به همسر و ... می بینی. خدا همه را برای هم ساخته است. چه زیبا گفت فردوسی:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک پیکرند

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 639 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 20:54

با تدبیر امام عظیم الشان و پدر ایران اسلامی مان، این اختلاف دیدگاه در یک تاریخ که پیشتر از آن به عنوان تهدیدی برای وحدت امت اسلامی یاد می شد، به فرصتی برای وحدت امت اسلامی تبدیل گردید.


انتشار: هفته نامه شهرسبز شماره 254به تاریخ 24دی 92- گلشن راز -نگاه فارس -عروج -


اختلاف یک هفته ای تاریخ میلاد پیامبر اعظم(ص)، بین علمای امت اسلام، زمینه ای را بوجود آورده بود، که در طول قرون متمادی باعث برخی درگیری ها بین امت می شد. اما با تدبیر امام عظیم الشان و پدر ایران اسلامی مان، این اختلاف دیدگاه در یک تاریخ که پیشتر از آن به عنوان تهدیدی برای وحدت امت اسلامی یاد می شد، به فرصتی برای وحدت امت اسلامی تبدیل نمود. از این رهگذر امام سفر کرده مان، این هفته را هفته وحدت امت اسلامی نام نهاد که با سرعتی شگفت انگیز مورد حمایت قاطبه امت اسلامی قرار گرفت.
این امر باعث شد تا علمای اسلام که از ده ها قبل، با ظهور سید جمال الدین اسدآبادی، به سمت وحدت و تقریب بین مذاهب و فرق امت اسلامی گرایش پیدا کرده بودند بیش از پیش با داشتن این فرصت به سوی وحدت و یگانگی امت اسلامی به خصوص در رویارویی با جبهه استکباری و صهیونیستی ،گام بردارند.
بسیار ارزنده دیدیم که برخی از این بزرگان تقریب امت اسلامی را  معرفی کنیم حتی اگر شده با ذکر نام:
سید جمال الدین اسدآبادی،

محمد عبده(جمعية التقريب بين الاديان والمذاهب)

سعد زغلول(از رهبران انقلاب 1919مصر)

شیخ محمود شلتوت(مفتی عام الازهر و از علمای برجسته اهل سنت که نقش بسیار مهمی را همراه با امام کاشف الغطاء و ایت الله بروجردی در تقریب مذاهب اسلامی برداشت.)

شیخ طنطاوی(شیخ الازهر مصر که درهای الازهر را به روی شیعیان گشود و از علمای برجسته اهل سنت)؛


علامه شرف الدین (رهبر شیعیان لبنان و رهبر انقلاب استقلال لبنان، در زیر عکس اولین نمازجماعت به امامت یک عالم شیعی یعنی علامه شرف الدین را در مسجد الحرام می بینید که تمام مسلمین اعم از شیعه و سنی و صوفی به ایشان اقتدا کردند. این نماز در سال 1340 هجری قمری اقامه گردید)،

امام کاشف الغطاء (رهبر شیعیان جهان و رهبر انقلاب استقلال عراق)،

امام خمینی (پدر ایران اسلامی و بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران)

امام موسی صدر (رهبر مفقود شده شیعیان و مردم لبنان)،


شهید حسن البناء(موسس اخوان المسلمین مصر)،

شهید سید قطب (از علمای تراز اول اهل سنت و احیاگر قرآن در قرن معاصر و از رهبران شهید اخوان المسلمین مصر)،

شهید حجت الاسلام میرزا کوچک خان جنگلی(رهبر انقلاب جنگل و موسس اتحاد اسلام)،

میرازی شیرازی اول( صادر کننده حکم تحریم تنباکو) ،

محمد اقبال لاهوری(از رهبران انقلابی پاکستان)،

آیت الله بروجردی(مرجع علی الاطلاق شیعیان جهان)،

آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی(از رهبران نهضت ملی و اولین ارائه دهنده تز کنفرانس تقریب علمای اسلام)،

شهید حجت الاسلام سید مجتبی نواب صفوی(رهبر فداییان اسلام)،

شهید دکتر مصطفی چمران(سردار رشید اسلام)،

حجت الاسلام سید حسن نصرا...(دبیرکل فعلی حزب ا... لبنان و امام المقاومه الاسلامیه)،

شیخ محمد امین الحسینی(اولین رهبر مقاومت اسلامی فلسطین)،

شهید شیخ احمد یاسین(شیخ المجاهدین، رهبر معنوی مقاومت اسلامی فلسطین)

و حضرت امام سید علی خامنه ای(ولی امر مسلمین و رهبر جمهوری اسلامی ایران)

و ....
این اتخاد باعث گردید تا روحیه استقامت و مقاومت در میان قاطبه امت اسلامی در برابر جبهه استکباری و صهیونیستی گردید. به همین دلیل صهیونیسم و استکبار جهانی و استعمارگران امپریالیست درصدد تخریب چهره این افراد و گروه ها و احزابی شدند که برای وحدت امت برخاسته بودند. جنگ سوریه، نمودی عینی از اختلاف افکنی بین امت از طریق جبهه صهیونیستی اسلام یعنی سلفیون تکفیری و وهابیون سعودی است.
جمهوری اسلامی علی رغم تمام موضع گیری های برخی از جریانات اسلامی اصیل همچون اخوان المسلمین، از آن جا که به دنبال وحدت بین امت به عنوان راهبرد اصلی انقلاب و امام و رهبری و مردم می باشد، با دعوت از سران این جریانات، به دنبال احیای وحدت بوده و هست. انان که این وحدت را شکستند، به خیال این که ایران می شکند، دیدند که خود شکستند. آری، ایران و ایرانی، پیرو علی و حسین،

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 588 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت: 17:44

درگذشت علی فرخی

مدافعبزرگ خرمشهر در کازرون درگذشت

حاج علی فرخی پدر شهیدان محمود و قاسم فرخی از مدافعان شهید خرمشهر روز نهمفروردین به فرزندان شهیدش پیوست.

آیت الله شیخ اسدالله ایمانی(امام جمعه سابق کازرون و امام جمعه فعلی شیراز) و مرحوم کل علی فرخی

حاج علی فرخی، زادهکازرون بود که با از دست دادن پدر در سن 6 سالگی رهسپار خرمشهر شد.

هفته نامه شهرسبز شماره 217 مورخ 20 فروردين 92- تنویر - نگاه فارس - صادقون -


آیت ا...ایمانی:
ايشان از معدود افرادي بود كه منزل خود را مأمن و مأواي علماء اعلام نموده و هدايت مبارزات قبل از انقلاب را با رهنمودهاي روحانيت ارجمند به پيش مي­برد .

به گزارش محمدمهدی اسدزاده-خبرنگار شهرسبز، اربعین حاجعلی فرخی- پدر شهیدان محمود و قاسم فرخی از مدافعان شهید خرمشهر- که روز نهم فروردینامسال کازرون درگذشته بود با حضور مردم، ایثارگران و خانواده های شهدا برگزارگردید.

آیت الله ایمانی نیزبا حضور در منزل آن مرحوم ضمن بزرگداشت ایشان، به تجلیل و تکریم آن مرحوم پرداخت.

همچنین به همین مناسبتآیت الله حاج شیخ اسدالله ایمانی، امام جمعه شیراز و نماینده ولی فقیه در استان فارسپیامی را به شرح زیر صادر فرمودند:

انا لله و انا اليه راجعون

خبر درگذشت فقيد سعيد

 »آقاي كربلايي علي فرخي»(طاب ثراه) را دريافت نمودم.

ايشان از رجال متدين،خوشنام و با سابقه درخشان سياسي، مذهبي و انقلابي شهرستان خرمشهر در دوران خفقان ستم­شاهي و پس از آن، بخصوصدر بحبوحه دفاع مقدس و مقاومت دليرمردان ايران زمين بود، كه هيچگاه در تأسي و همكاريبا روحانيت و خط ولايت كوچكترين سستي و ترديدي به خود راه نداد و براي اثبات اين ادعاي بحق و بجاي خويش علاوه بر حضور در ميادين نبرد و أخذ رداي جانبازي از مقتداي خود،فرزندان برومند و عزيز خود شهیدان «قاسم فرخي» و «محمود فرخي» را در دفاع از حريم ولايتبه قربانگاه عشق فرستاد تا با نثار جان عزيزشان شجره­ي طيبه انقلاب را آبياريو آن را از گزند دشمن نابكار مصون و محفوظ نمايند .

ايشان از معدود افراديبود كه منزل خود را مأمن و مأواي علماء اعلام نموده و هدايت مبارزات قبل از انقلابرا با رهنمودهاي روحانيت ارجمند به پيش مي­برد .

اينجانب آن مرد خداييرا از نزديك مي­شناختم و هميشه بر اين آشنايي و دوستي احساس بسيار خوبي داشتهو به آن افتخار مي­ورزيدم .

لذا ضمن عرض تسليت بهمردم شريف و مبارز شهرستان­هاي خرمشهر و كازرون و جميع بازماندگان بالاخص خانواده محترمآن فقيد سعيد، علوّ درجات را براي آن يار مدافع ولايت از درگاه حضرت احديّت مسئلت نمودهو رجاء واثق دارم كه انشاءا... دوستان آن مرحوم با تأسّي به مشي و منش ايشان لحظه­اي در دفاع از آرمان­هاي والاي انقلاب، امامو رهبري غفلت ننمايند . والسلام .

اسدا... ايماني

نماينده مقام معظم رهبري

در استان فارس و امامجمعه شيراز

لازم به ذکر است کهمراسمی نیز برای بزرگداشت آن مرحوم توسط امام جمعه خرمشهر، در خرمشهر برگزارگردید.

زندگی نامه:

حاج علی فرخی، زاده کازرونبود که با از دست دادن پدر در سن 6 سالگی رهسپار خرمشهر شد.

با تشکیل انجمن امری(انجمنیاسلامی جهت تبلیغ دین)، از آن جا که خرمشهر یکی از مناطق مورد هجوم بهاییت بود برایدفاع از کیان اسلام به عضویت آن درآمد. از همان ابتدا چهره شاخص مسجد جامع خرمشهر شد.

با شروع نهضت امام خمینی در پوشش انجمن امری کتابخانه­ای را  راه­اندازی نمود و فعالیت­های انقلابی­اش را در آن پی گرفت.منزل او محل آمد و شد انقلابیون به نامی چون آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله سبحانی، آیت الله نوری همدانی، شهید حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد و ... بود که یا برای سخنرانی به آبادان و خرمشهرمی آمدند یا تحت تعقیب بودند. به همین دلیل بارها توسط ساواک احضار، و مدتی را نیزدر زندان های رژیم طاغوت و مدتی نیز تبعید شد.

با پیروزی انقلاب به دفاعاز انقلاب و امام امت پرداخت و بارها مورد هجوم ضدانقلاب عرب و منافقین قرار گرفت کهدر یکی از حملات ضدانقلاب یکی از گوش هایش را از دست داد.

با شروع جنگ تحمیلی عراقعلیه ایران، مسجد جامع خرمشهر را مرکز مدافعان قرار داد و تدارکات و مدیریت جبهه های جنگ خرمشهر را به عهده گرفت. هر چند دو فرزندش محمود وقاسم در جریان دفاع از خرمشهر به شهادت رسیدند و خود نیز از ناحیه کمر مورد اصابتترکش قرار گرفت و به شدت مجروح شد ولی تا روز آخر اشغال کامل خرمشهر، در خرمشهر ماندو در نهایت با قایقی سوراخ از ترکش های عراقی به همراه آخرین مدافعان خرمشهر به عقببرگشت و در کازرون سکنی گزید.

در کازرون همواره از مدافعانانقلاب بود و هیچ وقت چیزی نخواست. حتی در این سال های آخر عمر که بر بستر بیماری افتادهبود و زخم بستر گرفته بود هم چیزی نخواست. و در نهایت روز نهم فروردین به جمع فرزندانمدافعش پیوست انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 321 تاريخ : چهارشنبه 21 فروردين 1392 ساعت: 1:8

آنچه می خواهم برای شما تعریف کنم یک داستان واقعی است.

درمحله ما خانه ای وجود داشت که یکی از اتاق هایش خالی بود.

دریکی از محلات دیگر، خانواده ای زندگی می کردند که اخلاق خاصی داشتند. دو به همزنی، دزدی، تجاوز به عنف و ... در آن خانواده وجود داشت. به همین دلیل از خانوادههای بد نام بودند و از این رو به آنها »لیسک« می گفتند.


آنچه می خواهم برای شما تعریف کنم یک داستان واقعی است.

درمحله ما خانه ای وجود داشت که یکی از اتاق هایش خالی بود.

دریکی از محلات دیگر، خانواده ای زندگی می کردند که اخلاق خاصی داشتند. دو به همزنی، دزدی، تجاوز به عنف و ... در آن خانواده وجود داشت. به همین دلیل از خانوادههای بد نام بودند و از این رو به آنها »لیسک« می گفتند.

کمکم پسران این خانواده بزرگ شدند و چون در محله خودشان با آن ها بدرفتاری می شدتصمیم گرفتند به محله ما بیایند.

ازآن جا که این خانواده فقیر بودند مردم محل تا آن جا که توانستند به آن ها کمککردند. و هر کدام اتاق خالی و بی استفاده خانه شان را به فرزندان آن خانواده کهحالا بزرگ شده بودند اجاره دادند.

اینفرزندان حالا به هر دلیلی که شاید از اهالی محل حساب می بردند کمتر دست به خلاف میزدند. هرچند برخی از اخلاق های بد مثل دو به هم زنی، دروغ ، مسخره کردن افراد و... را به صورت عمد یا سهو انجام می دادند که هرچند گاه به جنگ و درگیری میان دوهمسایه یا یک خانواده می شد ولی از آن جا که نیش عقرب نه از ره کین است بلکه ذاتشاین است ، معمولا چشم پوشی میشد.

خانوادهقدسی مردمی بودند ساکت و آرام که سرشان به زندگی شان گرم بود و کاری به کار کسینداشتند. خانواده ای بسیار سر به زیر و ساده.

خانوادهقدسی نیز در این محل زندگی می کردند و تا آن روز کسی صدای آن ها را نشنیده بود.این خانواده نیز چون بقیه اتاقی را در اختیار یکی از  فرزندان آن خانواده قرار داد.

دراین میان سر و کله فردی در محل پیدا شد که علی االظاهر بسیار متشخص و صاحب کمالاتبود. این آقا به دلیل این که روشنفکر منش و فک کراواتی بود و خیلی رسمی و خودش همخیلی می گرفت به آقای فرهنگ معروف شد.

آقایفرهنگ ابتدا به خانه های محل آمده بود برای بازدید کردن چون محل خانه های بسیارزیبای قدیمی داشت. و چون فرهنگ بسیار مبادی آداب بود و روابط عمومی بالایی داشت خیلیزود توانست اعتماد اهالی محل را به خودش جلب کند. رفت و آمدهای او مبنی بر مرمتخانه ها برای ماندگار شدن و بهتر شدن، باعث شد تا رفت و آمدهای خانوادگی پیدا شود.جوان های محل شیفته اخلاق و مرام او شده بودند. و سخن هم محلیان پا به سن گذاشتهمبنی بر این که نباید زود به افراد اعتماد کرد آن هم صرفا از روی ظاهر، گوش نمیدادند.

پساز این که آقای فرهنگ اعتماد ملیت محل را به خودش جلب کرد، یکی از شعب شرکتش را بهمحل آورد و شروع به کسب و کار کرد. از جمله اولین کارهایی که او انجام داد این بودکه چون یک شرکت تعاونی، با دعوت از بازاریان از آن ها خواست تا مایحتاج خود رابرایش لیست کنند تا او برایشان خریداری کرده و و چونان یک شرکت تعاونی بازرگانی آنرا تهیه نموده و در مغازه هایشان به آن تحویل دهد.

دراین میان او برای شرکتش در محل دنبال نیرو می گشت تا در شرکتش استخدام شوند. تاکارهای حمالی و دفتری و حسابداری و ... را انجام دهند. به محض بیان شدن این مسئلهدر اقدامی عجیب عمده نیروهایش را از خاندان لیسک انتخاب نمود. مردم نیز که دلشانبه حال آنان می سوخت نه تنها ناراحت نشدند که حتی خوشحال هم شدند.

ارتباطلیسک ها با فرهنگ اما خیلی زود رنگی دیگر گرفت.

مردممحل متوجه شدند که لیسک ها و فرهنگ دارند از این طریق دست به دزدی و چپاول اموالمردم می کنند. از دزدی و غش در معامله و کم فروشی و ریاخواری و ... گرفته تا زمینخواری و پول شویی. و از آن جا که آقای فرهنگ و لیسک ها به هر عملی دست می زدندتوانسته بودند با رشوه بسیاری از ادارات و کارمندان آن ها را به سمت خود بکشانندبه طوریکه کسی جرآت شکایت از آنان را نداشته باشد و اگر هم شکایتی شد در همینادارات رفع گردد.

کمکم صدای اهالی محل در آمد و روبروی فرهنگ و لیسک ایستادند. هرچند بعضا مدرکی برایاحقاق حق خود نداشتند یا سر و صداها به سرعت با سیاست بازی که آقای فرهنگ و لیسک هادر آوردند و مظلوم نمایی و ... و یا این که با دادن چیزی به آن ها غائله ها راتمام کردند.

اماخانواده قدسی که سرو زبانی نداشتند بیشترین ضربه را خوردند.

ازآن جا که خانواده قدسی مردمی ساده بودند خیلی زود لیسک ها با همکاری فرهنگ نه تنهادر خانه آن ها جا خوش کردند بلکه مدعی خانه هم شدند.

فرزندانقدسی که حالا از آب و گل در آمده بودند بعضی به جای ایستادن خانه را ترک کردند تااز این هیاهوی به وجود آمده دور شوند و در آرامش زندگی کنند. اما بعضی فرزندانقدسی وقتی دیدند که جایی نیست تا از روند قانونی حقشان را بگیرند و از آن جا کههمسایه ها نیز از لیسک ها و فرهنگ احساس خطر می کردند با هم متحد شدند تا شاید بتوانندآن ها را از محل بیرون کنند. ولی درست زمانی که می رفت تا آن ها را از محل خارجکنند لیسک ها و فرهنگ با دادن مبلغی به آن ها از آنان خواستند تا سکوت اختیار کنندو آن ها نیز سکوت اختیار کردند.

فرزندانقدسی اما به دلیل ایستادگی در مقابلشان از طرف فرهنگ و لیسک ها ازشان شکایت شد وحتی به زندان نیز محکوم شدند.

حالسئوال این جاست حق با کدام طرف دعواست؟

آیاحق با خانواده قدسی است؟

آیاحق با لیسک هاست که مدعی اند و در طی این مدت فرزندانشان نیز در زمین ها و خانهقدسی ها زندگی می کنند؟

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 349 تاريخ : چهارشنبه 7 فروردين 1392 ساعت: 12:21

خبرنامه